بیایید آن را اینگونه بیان کنیم. هر مردی لیاقت زنی را دارد که دارد. در این صورت شوهر سست است. زن لعنتی را آورد و به جای اینکه زن و معشوق را فوراً از خانه بیرون کند، فقط چند جمله اعتراضی گفت که در بین آن دو وزنی نداشت. تحقیر بزرگتر این بود که بعد از اینکه همسرش را فاک کردند، تقدیر کردند و روی صورت شوهر پاشیدند و او دوباره سیلی عوضی زد.
اوه، ای کاش میتوانستم قطرات خیس گلبرگهای صورتی این زیباروها را بمکم، نوک سینههایشان را لیس بزنم و دیکهای شیرشان را بفشارم. ممم، و بعد در هر کدام یک چوب بیندازید و شکاف آنها را تا لبه پر کنید!